کجا میرود روح و کی میرود


کجا و کی از پیش وی میرود

کجا و کی و کی بود روح را


که این هر دو تن راز پی میرود

زامر خدایست روح و خدا


کی آید بجائی و کی میرود

چو بیخود شوی دانی این راز را


که در بیخودی دل بوی میرود

می عشق آگاه سازد ترا


که غفلت بدین گونه می میرود

بجز مستی و عشق و شور جنون


ز پیش تو این کار کی میرود

دمی سوی ما آ تماشای را


ببین تا چه غوغای می میرود

چنین بر زمین ریخت خم می ز خویش


چنان بر فلک های و هی میرود

که تا پشت ماهی رسیده است می


که تا زهره آواز نی میرود

دمی فیض را چون برآید چنین


خرد را دگر کی ز پی میرود